حاشیه نگاران

این وبلاگ شیمیایی ست به آن دست نزنید

حاشیه نگاران

این وبلاگ شیمیایی ست به آن دست نزنید

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۸ شهریور ۹۶، ۰۹:۳۷ - :) (: :.
    دقیقا
  • ۵ خرداد ۹۶، ۲۲:۳۲ - ABOLFAZL :.
    :)

۷۷ مطلب در فروردين ۱۳۹۶ ثبت شده است

امروز استارت زدم تصویربرداریه یه پروژه ای رو که مدتهاست درگیرشم.
عده ای بودند یا بهتر بگم کسی بود که کلی داد و هوار راه انداخته بود واسه این پروژه، اما الان پس لرزه هاش توی اینستاگرام فقط پیدا میشه و خودش رفته به...
اینجاست که باید بگی خود کرده را تدبیر نیست.
واسه منم به شخصه اهمیت نداره. خلایق هر چه لایق

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۳۸
سر دبیر
اینم شد زندگی، یه نفر میاد توی زندگیت، بعد گند می زنه به همه چی بعد خودش راحت زندگیش رو می کنه

خدا رو شکر که یه نفر میاد به زندگیت گند میزنه و خودش راحت زندگیش رو می کنه...

پ.ن: دیگه از این پیام بازرگانیه حالم داره بهم میخوره...
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۳۵
سر دبیر
بزرگترین شکنجه ای که در نوشتن پایان نامه به نام دانشجو سند زده میشه
برگشت خوردن های مکرر چک لیستی هست که فکر می کنی دیگه این آخرین ویرایششه...
دنبال گزینه ی "غلط کردم" در پرتال دانشجوییم می گردم...
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۲۲
سر دبیر
میگند همیشه دعا کنید. شاید اون لحظه ای که دارید دعا می کنید، گاه ِ اجابت باشه.
امروز وسط نماز عصر بدجوری دلم شکست. بی دلیل.
بعد از نماز وسط اشک ریختن، از خدا خواستم که خبری از خونواده ی اون روستایی که رفتیم جهادی واسه شون، به من برسه.
نیلوفر با پیگیری هایی که کرده بود، بالاخره شماره رو پیدا کرد. بعد از تماس های مکرر بالاخره شب تونستم با خانوم خونواده صحبت کنم. از این که محمد امیر هفت ساله ی من سالم بود خوشحال بودم.
پ.ن: خدایا اون موقع که دعا کردم، یه چی دیگه هم ازت خواستم، ما زمینی ها یه ضرب المثل داریم که میگه: کار آن کرد که تمام کرد... :)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۰۹
سر دبیر
یه نگاهم به پنجره های خونه س از ترس زلزله یه نگاهم به سناریوهایی که باید بنویسم و امشب تحویل بدم
یه دستم به تلفنه یه دستم داره تایپ می کنه
هر دو تا گوشم به تماسهایی هست که دیگران از تهران ، بابل، ساوه، و... می گیرند و حال و احوال می پرسند.
جالبه، زلزله یاد ما رو توی ذهن افراد زیر و رو می کرد....
۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۲۶
سر دبیر
إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها . وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها...

خدایا بیم آن روز را دارم...
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۶ ، ۲۱:۴۶
سر دبیر
دیدید وقتی یه بچه ای کار بدی می کنه، والدینش از طرف مقابل بابت خطای بچه شون به نیابت از بچه شون عذرخواهی می کنند؟
حکایت خدا و بنده هاش همینه.
بنده هاش، از سر نفهمی از سر بی شعوری، زندگی دیگران رو به گند می کشند، بعد خدا این وسط میاد میگه: دستت رو بده به من. بلند شو.

خطاب به آدمایی که زندگی دیگران رو خراب می کنند: خاااااااکِ عالم.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۶ ، ۲۱:۴۲
سر دبیر
وقتی شمارش معکوس برای دفاع از پایان نامه آغاز میشود.
پ.ن: خدایا چهار ماه بیشتر نمونده

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۶ ، ۲۱:۳۲
سر دبیر
تسبیح فیروزه، انگشتر عقیق... یه یادگاری از اولین حرم منو الهه، در سال 96
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۶ ، ۲۲:۰۷
سر دبیر
امشب آخرین شبیه که زدم به در تنبلی... از فردا فرصت کار و تلاشه
بخصوص این که فردا مهم ترین مصاحبه ی تاریخ زندگیم رو دارم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۶ ، ۲۲:۰۴
سر دبیر