حاشیه نگاران

این وبلاگ شیمیایی ست به آن دست نزنید

حاشیه نگاران

این وبلاگ شیمیایی ست به آن دست نزنید

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۸ شهریور ۹۶، ۰۹:۳۷ - :) (: :.
    دقیقا
  • ۵ خرداد ۹۶، ۲۲:۳۲ - ABOLFAZL :.
    :)

دیدار اعضای بسیج رسانه و فعالین و مدیران رسانه ای مشهد، با آیت الله علم الهدی بود. من هم یه جورایی دعوت شدم؛ برای عکاسی. مراسم قرار بود بعد از نماز ظهر و عصر شروع بشه و من هم دقیقا همون موقع رسیدم.

مهمان‌ها کم‌کم میامدند. احدیان، مدیرمسئول روزنامه خراسان، شجاعی مدیر مسئول سابق خراسان و مدیر مرکز آموزش تخصصی رسانه، استادم جناب آقای محمودی عزیز، سرهنگ سالاری جانشین بسیج اقشار و دیگران...

همینطور دوستانم مثل آقای صابر، آقای فیروزشاهیان (معروف به فیروز نیوز)، آقای مشهدی، آقای خلخالی و ... که البته بعضی‌شان دیرتر رسیدند.

چند دقیقه ای از اذان گذشته بود. در به در دنبال کسی می گشتند که اذان بگوید. چون کسی نبود، بنا شد اذان را من بگویم. برای اولین بار در یک جمع رسمی و این چنینی. نوبت نماز رسیده بود و امام جماعت نماز را بسته بود. یکی باید مکبری میکرد. گشتند، نبود؛ قرعه را به نام من بی تجربه زدند. برای اولین بار در تاریخ اسلام، این هم اتفاق افتاد.

هر چند قضیه عکاسی منتفی شد، اما آنچه که باید انجام میشد، شد.

این خاصیت بسیجی‌هاست.

خط شکنیم..

هر جا کار زمین بماند، برمیداریم. حتی اگر تجربه اولمان باشد.. آن هم به درستی کامل. درست مثل شهدا...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۲۶
امین جوانشیر


کارگاه آموزش تیترنویسی در مطبوعات/ استاد رضائیان


آموزش تیرنویسی


توضیحات خود را در بخش نظرات درج بفرمایید

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۴۹
سر دبیر
به نام آرامش دلها
سلام...
امروز انتظار را باز دیکته می کردیم همه مان در دفتر نگاهمان.... مردمانی که در میدان شهدا... به انتظار شهدای به ظاهر گمنام.... بودند.
 امروز خودمان را هم درد دانستیم با مادران شهید . با خواهران شهید. با پدران شهید . با برادران شهید....
تیک تاک ساعت صدایش عوض شده بود
انتظار ... انتظار ... انتظار...
به ناگاه سرآمد انتظار... تابوت شهدای گمنام وارد محفلمان شد... 

نبض زمان می ایستد....
شهید گمنام سلام...
خوش اومدی مسافر من...
خسته نباشی پهلوون...
... صفا دادی به شهرمون...

امروز گفتیم عشق.... ندا آمد شهید
۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۳۰
سر دبیر

جهاد، جهاد است.
نوشتاری از:نصیبه داودی
آغازگاه
بارها شنیده‏ ایم که جهاد در همه حال و همه زمان در حال رخ دادن است. جهاد، یا اکبر می‏شود و یا اصغر؛ که اگر جهاد، اصغر بود لباس رزم را بر تن خواهی کرد و در جبهه‏ ی نبرد حق علیه باطل خواهی جنگید و اگر جهاد، اکبر نام گیرد، مبارزه با نفست می‏شود؛ هدفت. آنجاست که در راه اعتلا و ارتقاء انسانیت و رسیدن به کمال، باید خود را به بهای نازل گناه نفروشی و خصایل نیک را پرورش دهی و این است جهاد اکبر.
بودند، زیبا صفتانی که جهادِ اصغر را دوشادوش جهادِ اکبر به انجام رساندند. جبهه، دانشگاهشان بود. معلمشان، آفریدگار و زنگ تفریحشان، لحظه‏های ناب نیایش.
می‏خوانیم آن چه را که از این جهاد باید بدانیم، راه و روشش را، آموزه‏ های قرآن را، که چگونه عده‏ ای آن را در مقام عمل تفسیر کردند. باشد که، فانوسِ وصل و لقاء الهی باشد، برای ما. اعتقاد ناب می‏خواهی؟ خالصانه؟ پس بخوان آن چه که در "جنگ پابرهنه" گان رخ می‏دهد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۳۷
سر دبیر

به نام آرامش دلها

سلام و درود بر یکان یکان دوستان

یادمان باشد سعی کنیم با خاصیت بنویسیم

یادمان باشد باید نوشت تا آموخت... می نویسیم پس هستیم

یادمان باشد حتی اگر قلممان از درختان چوب قرمز کالیفرنیا هم باشد اگر از دل ننویسیم به دل نمی نشیند


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۱
سر دبیر