پر از بی قانونی

امروز زده بودم به در همه چی
به بچه های مدرسه گفتم: امروز کتابخونه هیچ قانونی نداره الا بی قانونی...
بچه ها جدی نمی گرفتن و می خندیدن ... هی بیشتر فکر می کردن که دارند خطا می کنند. و من میگفتم جدی دارم میگم و لبخند می زدم...
یکی از بچه ها گفت: بچه ها خانوم عصبانیه اگرنه هیچ وقت نمی گفته قانون رو رعایت نکنید
من گفتم: نه بچه ها جون اتفاقن عصبانی نیستم. شاید از امروز این کتابخونه بی قانونی باید مدیریت بشه
امروز بچه ها بیشتر از هر روز دیگه قوانین کتابخونه رو رعایت می کردند
خدایا چه سریه در این همه منع کردن و لجباز بودن آدما؟
خدایا بیا و با من حرف بزن.... بیا و بگو چمونه

استادم

استادم نه معمم است، نه مرجع تقلید، نه...
استادم عارفی ست که حاصل تجربه به عرفان رسیده است.

درهای بسته

رفته بودم سرویس بهداشتی مدرسه تا وضو بگیرم
تا شیر آب رو باز کردم دیدم اصلن آب نمی یاد رفتم دومی نمیومد و سومی هم قدری اومد و تموم شد
انقدر منتظر بودم تا همون سومی آب ازش بیاد که نیومد
بعد با ناامیدی رفتم اولی رو باز کردم و آب اومد
نتیجه این که: گاهی وقتا انقدر درگیر یه در بسته ایم که مابقی رو نمی بینیم.... یه بار دیگه زدن دری که قبلن بسته بوده دور از عقل نیست

تولدی دیگر

گاهی وقتها ما آدم ها چوب هایی می خوریم و بعد می اندازیم گردن خدا
مدتهاست متوجه شده ام که تقصیر خدا نیست که بنده ها، قاتل می شوند، ظالم می شوند، بلکه تقصیر خود آدم هاست.
پس حساب هر کسی پای خودش نوشته می شود.

قتل

انواع قتل داریم: عمد و غیر عمد
انواع نفس داریم: جسمی و روحی
بدترین نوع قتل، قتل روحه
چون مجبوره بسوزه و بسازه
قاتل روح، توی همین دنیا قصاص میشه ... قاضی هم خود خداست

شب قدر

هر شب می تواند شب قدر باشد، اگر قرار است فردا رخ داده ی مهمی رخ دهد...

اوضاع وخیم

اگر دیدی رفتی توی گوگل سرچ کردی "چگونه از حالت غمگین بودن خارج بشیم" بدون که اوضاعت خیلی وخیمه

عین مثل عزای عید

وقتی قرار است تو نباشی، باید عید امسال را عزا، اعلام کرد.... :(

اللهم عجل لولیک الفرج

رنگها

دیشب یه ساق دست سبز رنگ هرچند تیره هدیه داد
بهم گفت: خوشحال نشدی؟
گفتم: چرا خوبه قشنگه ممنون
اما نمیدونست که مدتهاست جعبه ی مدادرنگیه دلم فقط رنگ مشکی رو توی خودش نگه داشته
و مشکی پوشم کردند... باشد که مشکی پوش شوند

دو مینوی رفتاری

وقتی کسی بهت بگه اعصابت رو ندارم، یه ساعت بعد یه نفر دیگه میاد حالت رو بپرسه بعد تو به اون می گی اعصابت رو ندارم، بعد یه نفر دیگه بهش میرسه و حالش رو می پرسه اون میگه اعصاب ندارم و این دومینو همینطور ادامه داره