اگر نتوانیم مردم تشنه را با آب پاک و زلال سیراب کنیم، دیگران آنها را با آب آلوده سیراب میکنند و رفع این آلودگی هزینه زیادی دارد.
نوشتاری از : نصیبه داوودی
جهاد...
جهاد...
این بار جهاد با قلم است. "که پروردگار عالم به نوک این قلمی که وارد جهاد میشود قسم خورده است: وَ الْقَلَمِ وَ مَا یَسْطُرُونَ "
"اگر نتوانیم مردم تشنه را با آب پاک و زلال سیراب کنیم، دیگران آنها را با آب آلوده سیراب میکنند و رفع این آلودگی هزینه زیادی دارد."
(نماینده ولی فقیه در استان فارس)
داستان، داستانِ انقلاب است. داستانِ به استقبال جهاد رفتن و شتافتن به سوی شهادت. داستان معلم بودن و آموختن. دنیا محل گذر است این دنیا محل کاشت است و آن دنیا محل برداشت. هر آن چه که دست توست آخرتت را میسازد حتی اگر آن ودیعه قلمت باشد.
هستد افرادی که با قلمشان جهاد میکنند. قلم آوینی، قلم مطهری، قلم بهشتی..."
و هستند افرادی که با صدایشان جهاد میکنند. صدای خمینی، صدای خامنه ای، صدای کافی، صدای همت، صدای باکری.... همه و همه جهاد میکنند تا اسلام بماند و با همین قلمها و صداها بود که انقلابها کردند.
شهدای دانشجوی فعال در انقلاب، تمامن شاگردان مکتب خمینی اند. آنان چه زیبا قلمشان را با قدمشان و قلبشان را با آرمانهای خمینیِ راحل همراه کردند. و از هر رودی خود را به دریای انقلاب خواهی و اسلام خواهی متصل میکردند.
میخوانیم سرگذشت یکی از همین دریادلان انقلابی را که چگونه شاگردِ امام بودن را و معنای واقعی جهاد با قلم را هم چون شهید آوینی توانست در عصر خود معنا کند.