حاشیه نگاران

این وبلاگ شیمیایی ست به آن دست نزنید

حاشیه نگاران

این وبلاگ شیمیایی ست به آن دست نزنید

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۸ شهریور ۹۶، ۰۹:۳۷ - :) (: :.
    دقیقا
  • ۵ خرداد ۹۶، ۲۲:۳۲ - ABOLFAZL :.
    :)

محکمه ی یک ظالم

سه شنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۱۰ ب.ظ
در مورد کتاب
کتاب شاه بی شین با لحنی متفاوت‏تر از دیگر کتب تاریخی، نوشته شده. شاید کمتر کتابی را می‏توان نام برد که لحنی این‏گونه داشته‏اند. در این کتاب گویی نویسنده تمام خاندان سلطنتی را در اتاقِ بازجویی تاریخ قرار داده، و خود بازپرس ِ پرونده‏ی جنایت‏های رخ داده در این سرزمین است. زمان ِ کتاب، بین حال و گذشته در رفت و آمد است. شاه بی شین را می توان آه نامه ی شاه و خاندانش دانست. در این کتاب راوی گاه خود شاه است گاه فرح و گاه نویسنده. اما شاه را مخاطب قرار می دهد. و به نوعی می توان از آن به عنوان سه گانه ی مزینانی یاد کرد. کتاب شاه بی شین بجز وقایق تاریخی، فساد شدید دربار را نشان می دهد. حتی از خصوصی ترین مسائل شاه پرده برد می دارد. و کم تر گریزی به وقایع خارج از کاخ می زند.
در زمانِ حال، تصویرِ شاه است که به بیماری لاعجلای دچار شده و راهی به جز ترک این دنیا ندارد و نویسنده، فرصت را غنیمت دانسته و یک به یک به مرور خاطرات، می‏پردازد. و در زمان گذشته که از کودکی محمد رضا پهلوی و ازدواجش و فرار و.... پرده برد می دارد و در انتها دوباره دوربین قلم مزینانی به ابتدای داستان یعنی روی تخت بیمارستان بودن محمد رضا پهلوی بر چهره ی وی زوم می کند و تمام لحظات در آستانه ی فوتش را به قلم می آورد.
نویسنده در یک ابهام‏زدایی هوشیارانه، این رفت و آمد در زمان را در تغییر نوع فونت ِ کتابش بیشتر آشکار می‏کند.
طوری خاطرات را بازگو می‏کند که خواننده احساس می‏کند که خود اوست که این شجاعت را پیدا کرده و از شاه و خانواده‏اش علت کشتارها و ظلم‏هایشان را جویا می‏شود. در این میان نویسنده بی طرف است و صرفن وظیفه ی خود را روایت گری می داند و نتایج و برداشت ها را به عهده ی خود خواننده می گذارد.
هدف نویسنده از نگارش این کتاب، بیان حوادث تاریخی و نقش خاندان شاه در رقم خوردن اتفاقات رخ داده در کشور است. و سیر زمانی آن از دوران محمد رضا شاه تا فوت او می‏باشد.
برشی از کتاب
از مدت‏‏ها پیش این نکته را از یاد برده بودی که یک مرجع تقلید شیعه در این کشور از چه قدرتی می تواند برخوردار باشد. مگر آن پیرمرد روحانی چه تقاضایی داشت؟ احترام دولت به قوانین اسلامی. اما تو به خواسته‏اش توجهی نکردی ... اما این بار کار به جایی رسید که آن پیرمرد سرسخت از روی منبر چوبین فریاد زد: "من تو را نصحیت می‏کنم آقای شاه... من می‏خواهم تو نوکر نباشی، شاه باشی..." ولی باز هم نصیحتش را نشنیده گرفتی و به خارج از کشور تبعیدش کردی....
تو به فکر حال بودی و آن مردِ روحانی به فکر آینده؛ برای همین بود که می‏گفت: "طرفداران من الان توی گهواره‏ها خوابیده‏اند."
نام کتاب: شاه بی شین
نویسنده: محمد کاظم مزینانی
سال نشر: 1390
ناشر: سوره مهر
مشخصات ظاهری: 571 ص
برگرفته از سایت: http://enghelab.aqr.ir/
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۲۰
سر دبیر

نظرات  (۱)

۱۵ مهر ۹۴ ، ۰۲:۰۲ مسیح مصطفوی
مطلب رو خودتون نوشتید؟
پاسخ:
بله

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.