حاشیه نگاران

این وبلاگ شیمیایی ست به آن دست نزنید

حاشیه نگاران

این وبلاگ شیمیایی ست به آن دست نزنید

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۸ شهریور ۹۶، ۰۹:۳۷ - :) (: :.
    دقیقا
  • ۵ خرداد ۹۶، ۲۲:۳۲ - ABOLFAZL :.
    :)

اومدم وبلاگم رو یه لحظه باز کنم چون لازم دونستم واسه خودم بنویسم دیدم اووووووووووه چقد خارجی واسم کامنت گذاشتن...

خدا وکیلی بعضی از مطالبم به اونا ارتباطی نداشت....

چطوری متوجه شدند؟

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۵ ، ۲۳:۴۲
سر دبیر

ظلم دشمن را به دوست می توان گفت 

ظلم دوستِ دشمن را چه کنم؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۵ ، ۲۳:۳۸
سر دبیر

به توکل نام اعظمت

پیدایت کردم .... اما از طریقی.... زمینم زدند اما دستم را گرفتی... به راستی که شهدا زنده اند...


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۵ ، ۲۳:۳۶
سر دبیر
درود بر مشهدی ها که باز هم نشون دادند که پای آرمان های امام و انقلابشون هستند
پنج نماینده مردم مشهد انقلابی و ولایی و شهدایی هستند....

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۵۸
سر دبیر

به نام خدا...

رهبر اگر فرمان دهد ... جان را فدایش می کنم

امروز با افتخار و سعادتمندی، رفتم رای دادم ... تا کور شوند منافقین

در میدان می مانم ... تا نفس آخرم... راهی راه حسین... همقدم رهبرم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۳۶
سر دبیر

این مملکت عمار میخواد و مختار 

لطفن بصیرت داشته باشیم....


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۴ ، ۱۷:۱۰
سر دبیر

به طرف ، نهایتن سه بار (خیلی نیستا) بهش میگی بابا کارت درسته دمت گرم و ازین حرفا

دیگه از اون لحظه به بعد ... به زمین زیر پاش هم منت داره...

دیگه حالا خدا رو هم بنده نیست....


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۴ ، ۱۷:۳۹
سر دبیر

توی این روزا بقدری سرم شلوغه البته بیشترش بابت امتحاناته ، کتاب خوندن رو گذاشتم کنار

امروز برای جبران دلتنگی ها رفتم سر قفسه ی کتابهام.... 

تلاقی یک نگاه با چندین نگاه...

در هم تنیدگی اشک ها و لبخندها...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۴ ، ۱۶:۴۲
سر دبیر

یه زمانی توی کتابفروشیی مشغول بودم که البته بیشتر جنبه ی دفتریش بود و مشاوره در مورد کتابها بسته به دانشی که داشتم...

یه روز بحث در مورد کتابهای ترجمه شده برای کودکان شد .... کتابهایی بود که همه چی توش بود الا فرهنگ خودمون... (سانسور باس کنم محتویاتش رو)

چند وقت پیش برادرزاده ام دو ساله شه گفت با همتون قهرم....

بعد ما مونده بودیم از کجا یاد گرفته...

خانوم برادرم گفتند یک کتابی داره که احساسات رو میگه این قهر کردن رو هم توش داره از اونجا یاد گرفته....

ایول تاثیر کتاب....

ایول این همه تاثیرات....

خوشحالم که فرشته ی عمه به عمه ش رفته و اهل کتابه... 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۴ ، ۰۰:۲۳
سر دبیر

کنون به آب می لعل خرقه می شویم

                              

                                  نصیبه ی ازل از خود نمی توان انداخت

:)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۴ ، ۱۵:۳۳
سر دبیر