حضرت خدیجه

حضرت خدیجه از پیامبر شخصن خواستگاری کردند...
:)
الهی بگردم پیامبر رو که طاقچه بالا نذاشت و عاقلانه قبول کرد...

بعضی از نسل امروز: خاکِ عالم

دختران دهه شصتی

از نعمت های خدا همین بس که دهه شصتی ها از نظر چهره به دخترهای نوزده بیست ساله شبیه ترند.
یعنی اصلن نمیدونم چی شده که همه دهه شصتی ها این همه بچه سال دیده میشند. خدایا شکرت. میدونستی عقل توی سر پسرای دهه شصتی نیست، اینطوری خلق کردی دخترای دهه ی فوق ذکر رو.

پ.ن: وقتی پسرای دهه شصت میرند دهه هفتادی می گیرند اون وقت دختران دهه شصت یا باید با یه داغون بی سواد بدون شغل ازدواج کنند، یا زن یه مطلقه  با سه تا بچه بشند، یا زن یک پیرمرد دهه چهل بشند.
این یعنی حق الناس. این یعنی ظلم. این در حالیه که تمام روان شناسان میگند دهه شصت اگر با هم اختلاف سن یعنی پسر از دختر کوچک تر باشند باشه، چون واسه یه دهه هستند هیچ ایرادی نداره.

به قول استادم: خاکِ عالم....

اندفعه خطای احساسی

مورد داشتیم میاد به طرف مقابل چراغ سبز نشون میده، بعد دختر هم نظرش جلب میشه، بعد طرف میگه: عه من نمیدونستم
به این میگند خطای احساسی. اون دختر هم فلجِ احساسی میشه. همین

پ.ن: حالا باید بگردم ببینم خطاهای دیگه چیاس که بیام بگم اینجا. فعلن سه تاس خطای پزشکی، خطای آخوندی، خطای احساسی.

یه جمله از یه جا

"دلت که گرفته باشد، صبحت بخیر نمی شود"
و من هر روز صبح هایم بخیر نیست

دعای مستجاب شده

امروز به من یک کتابی رو معرفی کرد که با خوندنش یه خانوم دارای "صلابت زنانه" میشه
علاوه بر این که از بعد عاطفی به درجه ی رفیع می رسه اما محکم و مقتدر و استواره در برابر ناملایمات...

یک پیتزا

امشب منو پدرم بودیم به هوای این که ایشون با پیتزا میونه ی خوبی دارند رفتم یه پیتزا گرفتم (خدا رحم کرد یه دونه گرفتم)
از شانس من... پدرم انصراف داد
من بودم و یه پیتزای بزرگ گوشت و قارچ که نمیدونم با چی درستش کرده بودن....
از ساعت هشت و نیم شب شروع کردم به خوردن تا الان ساعت نزدیک یازده شبه...
کار به ضربات پنالتی کشیده بود.... هر از چندی یه تیکه ازش جدا می کردم و میخوردم.... بالاخره با ضرب و زور نوشابه رفت پایین و تموم شد...
نتیجه اخلاقی: با معده ی نسل دهه چهل شوخی نکنید....

خطای آخوندی

امروز بهش گفتم: همون طور که خطای پزشکی داریم خطای آخوندی هم داریم
گفت: روی چه حسابی می گی این حرف رو؟
گفتم: چون با یه بنده خدا که گفتگو داشتم، متوجه شدم برخی از تعاریفی که از رحمت و مودت و کلن همه خصوصیات خدا می گند، رو اشتباه برداشت کردیم. واسه همینه که از خدا طلبکاریم. اصلن فلسفه ی دعا چیز دیگه س
مجددن گفتم: من یک انسان ناقص شدم از بابت خطای آخوندی. یک فلج ِ معنوی.

سفارش

با بغض، گلوگاه جرس می گیرد
در شهر پر از دود نفس می گیرد
هر کس به کسی بدی و خوبی بکند
تردید مکن دوباره پس می گیرد

هنرمند کیست

تا توانی دلی بدست نیاور

دل شکستن بسی هنر باشد
"هنرمند"

تحریر

هیچی به اندازه ی تسلط به تحریر زدن در قرائت قرآن، آدم رو به استعدادهاش امیدوار نمی کنه....