طرف با اطرافیانش مثل گزینه های روی میز برخورد می کنه....
نمی دونم تا کی میتونه اینطوری ادامه بده...
طرف با اطرافیانش مثل گزینه های روی میز برخورد می کنه....
نمی دونم تا کی میتونه اینطوری ادامه بده...
مطالعه و یادگیری تنها آپشن هایی هستند که نمیتونم ازشون دست بکشم...
مهدی: میشه یه خواهشی ازت بکنم؟
فاطمه: بگو
مهدی: میشه دیگه دیدنم نیای؟ ممکنه من چهل سال دیگه اینجا(زندون) بمونم ممکنه اعدامم کنن.... تو به فکر خودت باش...
فاطمه: ....
پ.ن: خودخواهی یا دگر خواهی؟
طرف توی تلگرام مدام عکس های منو بر میداره واسه پروفایل خودش...
اون عکس ها هر کدومش وضعیت روحی منو نشون میده...بابا
پ. ن: روی داروها مینویسند که به دیگران که مشابه شما هستند اینو توصیه نکنید...
الان باید روی عکس های پروفایلم بنویسم این تصاویر فقط واسه دردهای منه به شما توصیه نمیشه...
بهش گفتم میخوام برم از این شهر واسه یه چند روزی.... دنبال خودم میگردم...
گفت: اینو عملی کن بعد هر کاری خواستی بکن
🌸✨علامه طباطبایی ره ؛
وقتےگره هاے ڪور بہ شما هجوم آورد
با ذڪر《صلوات》
سیلےراه بیندازیدتا
تمام مشڪلات را باخود ببرد✨
💦اللهم صل علی محمد و آل محمد💦
بدترین صحنه ای که باهاش مواجه بشم اعصاب نمیزاره واسم وقتیه که شارژ اینترنت تموم شده باشه... و باید به هزار و یک پرسش پاسخ بدی تا بتونی فلان گیگ شارژ بخری
:|||
یاران به بسم الله گفتن رد شدند از رود
من ختم قرآن کردمو مغلوب گردابم
تبعیض یعنی مرغ ها رو ببری توی قفس ...
خروس آزادانه واسه خودش تفریح کنه...
دیدم که میگم
:/