حاشیه نگاران

این وبلاگ شیمیایی ست به آن دست نزنید

حاشیه نگاران

این وبلاگ شیمیایی ست به آن دست نزنید

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۸ شهریور ۹۶، ۰۹:۳۷ - :) (: :.
    دقیقا
  • ۵ خرداد ۹۶، ۲۲:۳۲ - ABOLFAZL :.
    :)

۱۰۶ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

برای ساخته شدن، باید شکست....

وَ تَاللَّهِ لَأَکیدَنَّ أَصْنامَکُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرینَ

سوره انبیاء. آیه 57
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۳۱
سر دبیر
شده ام مثل بچه هایی که از ته دل گریه می کنند... لب بر می چینند... قلبشان شروع به سریع تپیدن می کند... نفس هایشان به شماره می افتد....
و ناگهان به پهنای صورت اشک می ریزند...
امروز شکسته هایم شکست...
۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۳۶
سر دبیر
بعضی ها رو باید واگذار کنی اما ... نه به خدا
خدا از سرشون زیادیه
بلکه به خلقش باید واگذارشون کنی...
حرف من بود که می گفتم: امیدوارم یکی مثل خودت گیرت بیاد....
حالا یه نفر پیدا شد و جمله ی منو ادبی ش کرد
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۱۴
سر دبیر
چطوری میشه که یه اعتمادی که دیگه هیچی ازش نمونده رو درست کرد؟
چطوری میشه کلکسیون سوتفاهمات رو برطرف کرد؟
چطوری میشه طرف رو متقاعد کنی که دروغ نگفتی... خودسر نیستی... اگر هم حرفی زده شده بخاطر خود اون طرف بوده نه منافع شخصی...
چقدر آدم ها سخت باور میکنند
به قول یه متن نوشته ای:
خدایا تو به این خوبی بنده هات به کی رفتن؟ که باور نمی کنند
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۲۷
سر دبیر
ملقبم به غم... ثبت احوالی باید تا تغییری دهد نامی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۰۹
سر دبیر
"اون چیزی که توی تاریکی می درخشه همیشه الماس نیست، ممکنه چشم های یک گرگ باشه"
+گفته ی دوستم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۵۳
سر دبیر
ساعت حدودن دوی نیمه شب را نشان میدهد
صدای بال زدن کبوترها در حرم دیگر نمی آید...گویی کبوترها هم به آشیانه ی خود پناه آورده اند
صدای قدم های یک زن جوان و لاغر که ظاهرن بیست و چهار بهار را پشت سر گذاشته است در میان هق هق هایش گم میشود.
-یا امام رضا بچه ام داره توی تب میسوزه ... پول ندارم...
و این صحنه چند بار تکرار میشود.
کارگردان، کات نمیدهد... او را چه شده؟
گویی او هم منتظر معجزه ای ست
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۳۹
سر دبیر
حضور هر فردی در زندگی، حکمتی دارد
یکی به تو آداب گفتگو را می آموزد و می رود
یکی به تو آداب صبر را می آموزد و می رود
و یکی آداب رفتن را به تو می آموزد و می دود
بله می دود... رفتن در رفتن که ضرب شود می شود دویدن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۳۷
سر دبیر
بهش گفتم دلم میخواد با هیپنوتیزم قسمتی از خاطراتم رو پاک کنم...
گفت مگه میشه؟
گفتم اره میشه ولی ظاهرن پاک نمیشه فقط کمرنگ میشه
به این میگند لکه ی ننگ
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۲۲
سر دبیر
"هر کی یه روز داغ می بینه. فرق مرده با شهید هم همینه. مرده محتاج دعاست. شهید دعا می کنه"
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۱۶
سر دبیر