امشب از دست این تکنولوژی مجبور شدم با چهار تا نرم افزار تدوین که سه تاش برا کارای تصویریه و یکی برا کار صوتی کار کنم و تسلط نسبی پیدا کنم.
یعنی هیچ وقت اینطوری سراغ یادگیری نرفته بودم که رفتم...
به این می گند توفیق اجباری
امشب از دست این تکنولوژی مجبور شدم با چهار تا نرم افزار تدوین که سه تاش برا کارای تصویریه و یکی برا کار صوتی کار کنم و تسلط نسبی پیدا کنم.
یعنی هیچ وقت اینطوری سراغ یادگیری نرفته بودم که رفتم...
به این می گند توفیق اجباری
همیشه ایده هام نصف شب به ذهنم میرسه
وقتی هم که می رسه ول نمی کنه
امشب با دوستم داشتم تلفنی صحبت می کردم گفتم یه موضوع بگو برا ساخت مستند که چهارشنبه باید ببرم کلاس
گفت موضوع آزاده؟
گفتم آره
گفت سخت شد.
گفتم چطور؟
گفت آخه آدم هرچی آزاد تر باشه محدودتره
دیدم راست میگه....
(بغض)
امشب دنبال یه صفحه ای می گشتم که قبلن بوک مارک کرده بودمش
وارد بوک مارک مرورگرم شدم
خط فکریمو دیدم...
از سال 90 که لپ تاپ دار شدم تا الان کلی فرق کردم. پخته تر شدم.... اینو هیستوری مرورگرم تایید می کنه
نمیدونم چرا جدیدنا با تکنولوژی در حال گیس و گیس کشی هستم
شیطونه میگه بیا برو توی غار روی دیوار نقاشی بکش و با دود با دیگران ارتباط برقرار کن
://
به تعدادی مورچه جهت حضور در لنز دوربین در راستای ساخت یک مستند تمرینی برای کلاس تدوین نیازمندیم
چی شد!!! خودمم متوجه نشدم چی نوشتم
امروز به یه نشست دعوت کردم خودم رو
توی این نشست دو نفر آمریکایی بودند که یه صحبت هایی کردند.
میگفتند تحریم ها رو برداشتند بیشتر مراقب باشید
نشید مثل قذافی که درب های کشورش رو باز کرد بعد اومدند دوستانه خودشو اعدام کردند
البته یه نکته مهم بگم که:
حضرت آقا بارها تاکید کردند که مراقب فتنه های آمریکا باشید.
امروز از ساعت سه عصر تا هفت و رب رفتم نمایشگاه کتاب
وای خدای من فقط کتاب خریدم
چنان سرحال شدم که دیگه اون خمودگی قبل رو نداشتم
واقعن کتاب ِ خونم اومده بود پایین
رفتم کتاب تزریق کردم