وقتی کسی رو نقد می کنیم یه کمم راهکار بهش بدیم...
در غیر این صورت طرف می ره توی گونی سیب زمینی....
وقتی کسی رو نقد می کنیم یه کمم راهکار بهش بدیم...
در غیر این صورت طرف می ره توی گونی سیب زمینی....
دستاهایتان را برای مشت کردن و دندان هایتان را برای فشردن و دلهایتان را برای اعلام انزجار، مهیا کنید
ما حضور عریان اطلسیها را در تهاجم بی رحم طوفانها نمی پسندیم.
ما آرایش نرگسها را درمقابل چشمهای زمستانی محکوم می کنیم.
ما محبت نمی فروشیم، عاطفه نمی خریم،دلهایمان را زیر پا نمی اندازیم؛نگاههایمان را حرام نمی کنیم، گلبرگ های چهره مان را زیر نگاه های هوس آلود مدفون نمی کنیم.
ما ساقه های ترد و نازک زلف را به دست گرزهای آتشین نمی سپاریم.
ما به شرافت پایبندیم، در مقابل حیا زانو می زنیم، با نجات راه می آییم، ودر مقابل عفت تمکین می کنیم.
ما در تفکر و منش واعتقاد، با بی دینان و لاقیدان غرب، بسیار فاصله داریم...
سید مهدی شجاعی
انقد این روزا نقد شدم که اگر یه روز نقد نشم احساس بدی دارم....
توروخدا منو نقد کنید... دارم می میرم.... نقد ِ خونم اومده پایین...
:/
از این که یه بار دیگه این تبریک خاص رو میشنوم خوشحالم...
دانشجو موذن جامعه است، اگر خواب بماند نماز امت قضا می شود...
شهید بهشتی
امروز مسئول مقر کتاب که یک خانوم بودند در مورد اهداف تشکل به من گفتند....
جمله: "ما به تمام اهدافمون رسیدیم. طبق اون اهدافی که تدوین کردیم خوشبختانه به همشون رسیدیم"
یاد حرف استادم افتادم این که کمتر سازمانی هست که به تمام اهدافش رسیده باشه...
یادم باشه که فردا حتمن به عنوان یک نمونه ی کم نظیر و یا حتی بی نظیر "مقر کتاب" رو معرفی کنم... که خواست و توانست...
نمیدونم چرا من و بقیه بچه هامون دست و دلمون به پایان نامه نوشتن نمیره....
فک کنم ویروس "تنبلی در نوشتن پایان نامه" به ماها سرایت کرده....
این روزا دست به هر کاری میزنم پیش نمیره .... و با این جمله مواجه میشم...
please wait...
و از آخر پیغام میاد که...
error...
اسنوبیسم.... چیزی که الان خیلیا بهش متبلا هستند...
:/