همیشه نسبت به این جمله در فضای مجازی "is typing" حس خوبی نداشتم... دلشوره داره...
بخصوص این که طرف نیم ساعت در همون وضعیت هست یعنی "is typing"
همیشه نسبت به این جمله در فضای مجازی "is typing" حس خوبی نداشتم... دلشوره داره...
بخصوص این که طرف نیم ساعت در همون وضعیت هست یعنی "is typing"
وقتی تصمیم میگیری که دیگه از اعماق وجودت صمیمانه نفس بکشی و احساس خوشبختی کنی...
پیدا میشند کسانی که کلن بغلت می کنند می برندت وسط بدبختی ها...
طرف زنگ میزنه از اول تا آخر اگر سکوت کنی و به حرفش گوش بدی از سوراخ جوراب مورچه که دو سال پیش دیده هم صحبت میکنه...
بابا فازت چیه؟ :||
یه کم به خودت زمان بده...
پیروی پست قبلی...
یه مغازه ی محقری کنج پیاده رو... (سیگار ارزان تر از همه جا)
:||
طرف پشت شیشه ی فست فودش زده.... ساندویچ با نوشابه کوکاکولا رایگان...
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید...
قفسم برده به باغی که من میگم... اونجا بهتره...