حاشیه نگاران

این وبلاگ شیمیایی ست به آن دست نزنید

حاشیه نگاران

این وبلاگ شیمیایی ست به آن دست نزنید

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۸ شهریور ۹۶، ۰۹:۳۷ - :) (: :.
    دقیقا
  • ۵ خرداد ۹۶، ۲۲:۳۲ - ABOLFAZL :.
    :)
همه چی یه تاریخ انقضاء داره الا بغض کهنه و قدیمی من...
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۴۵
سر دبیر
تعداد افرادی که در مقابل فهمیدن دارند مقاومت می کنند روز به روز بیشتر میشه این آمار نگران کننده س
:/
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۵ ، ۱۴:۱۸
سر دبیر
هیچ وقت هیچ کسی متوجه نمیشه که چرا حاجی شده تکیه گاهم...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۵۷
سر دبیر
گاهی اینقدر به حرفهایی که نمیخواهم بزنم فکر می کنم که حرفی برای زدن نمی ماند...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۳۹
سر دبیر
"به نوشتن که عادت کنی ... حرف زدن یادت میره..."
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۳۸
سر دبیر
دردهایم درد می کند....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۳۵
سر دبیر
دیروز کاری رو خالصانه انجام دادم... و تمام اون چیزی رو که باید رعایت می کردم رو عملیاتی کردم...
تصویربرداری از سرود همگانی مدرسه....
اما شب متوجه شدم دوربین فقط عکس می گرفته در حالی که همه چیز نشون میداد داره فیلم می گیره
امروز صبح همه آشفته بودند که وای فلان شده و بهمان شده و محاله که ضبط مجدد کنیم.
اما من آروم بودم اولین باری بود که هیچ استرسی نداشتم.... رفتم اتاقم
و فقط یه حرف به خدا زدم.... خدایا تو خودت میدونی که تمام جوانب رو رعایت کردم و قصوری چه عمدی و غیر عمدی نداشتم... اما نمیدونم چرا اینطوری شد... پس خودت جمع کن قضیه رو...
یه دفعه درب اتاق باز شد و گفتند مشکلی نیست ... هماهنگ شده بریم واسه ضبط مجدد
خداجون ممنون که هوامو داری...
میشه یه جای دیگه هم هوام رو داشته باشی؟
خودت میدونی کجا... فقط آمینش با من
الهی آمین
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۴۱
سر دبیر
به روزهایم مشکوکم... هر زمان احساس رضایتمندی از اتفاقات دارم دلهره ای یواشکی سرک می کشد به جشن شادی ام... درب اتاق دلم را نیمه باز می گذارد تا بی خبر و ناغافل و پا برهنه وارد جشن شود و همه چیز را خراب کند.... امروز حرفهایی از کسانی شنیدم که بارها به خودم می گفتم: آرام باش... چیزی نشده... حل میشود.
امروز باز هم برچسبی زده شد که سنگین بود...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۴۸
سر دبیر
واسه بعضیا کاری که می کنی میزارند به حساب، ناحسابی بودنت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۳۶
سر دبیر
امشب خیلی دلم میخواست بعد از شنیدن خبر "اول شدن کتابخونه مدرسه" با مدیریت من رو که در بین بیست مدرسه دیگه اتفاق افتاده باعث بشه از ته دل بخندم....
اما ... نشد...
دلیلش... وجود یک غم به پهنای یک دست آدم بزرگ روی صورت یه نوزاده....
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۰۶
سر دبیر