دیشب توی اتوبوس یه خانم میان سالی بود که به سختی و تحت فشار جمعیت داشت روزنامه می خوند
اتوبوس ترمزی زد و بنده خدا بدجور تکان خورد
یه خانومی بهش گفت: خب چرا اینطوری؟ نخونید ببرید خونه بخونید الانم که شبه دیگه راحت و با خیال آسوده بخونید
خانومه گفت: آخه شوهرم با کتاب و روزنامه مخالفه. به هیچ عنوان نمیزاره من کتاب بخونم یا روزنامه حتی. برا همین یواشکی این کار رو می کنم
سوژه ی خوبی بود... میشد از دل این سوژه یه کار هنری خوبی درآورد
شوهر این خانوم دیدنیه... کسی که با فرهنگ مخالفه...
یعنی چی آخه؟!! دو نفر دیگه مثل این آقا ضد فرهنگیانه برخورد کنند سرانه مطالعه بقدری کاهش پیدا می کنه که میرسه به ثانیه ای یه کاراکتر....
نکنید این کارارو