حاشیه نگاران

این وبلاگ شیمیایی ست به آن دست نزنید

حاشیه نگاران

این وبلاگ شیمیایی ست به آن دست نزنید

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۸ شهریور ۹۶، ۰۹:۳۷ - :) (: :.
    دقیقا
  • ۵ خرداد ۹۶، ۲۲:۳۲ - ABOLFAZL :.
    :)

امروز با استادم سر یه موضوعی بحث کردیم

همش به خاطر این بود که دیفالت ذهنی بدی از یه جماعتی داشتم 

به این بنده خدا تعمیم دادم

مثلن من کتابخونم؟

یک نصیحت برا خودم: لطفن بدون هیچ پیش داوریی به نزد مردم بروید

و همه را به یه چوب نرانید

از همین تریبون از استادم عذرخواهی می کنم.

امیدوارم بیاد از همین تریبون بگه عب نداره.

:(

یه ضرب المثل: از ماست که بر ماست


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۲۹
سر دبیر

امروز زنگ زدیم به حاجی ک. بهشون گفتیم میخوایم بیایم خدمتون

ریا نباشه براشون یه شبه یادمان هایی از زمان جنگ گرفتیم

انشالله ک خوششون بیاد

اوووووووووووووووه کو تا پنج شنبه دلم طاقت نمیاره

ای کاش دستی میومد و این ایام هفته رو کات می کرد و فقط پنج شنبه ش رو می ذاشت

اگه قسمت شد و ایشون اجازه دادند تصویری از حاجی مون رو می زارم

اگر نه که براتون از هم صحبتی با ایشون خواهم گفت

حاجی از وقتی متوجه شدن توی فیلد دفاع مقدس می سازیم مستند و فیلم کلی خوشالند و مدام برامون دعا می کنند.

حاجی ینی این

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۲۶
سر دبیر
به این نتیجه رسوندند منو که گذشت اون زمانی که میگفتند:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همان لباس زیباست نشان آدمیت
شاعرش توی گور، بدنش روی ویبره س با این اوضاع کنونی...
الان این شعر شده:
تن آدمی شریف نیست به جان آدمیت
که همان لباس زیباست نشان آدمیت

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۱۸
سر دبیر
بچه های گروهمون (بماند که چی کار می کنند و چی کار می کنیم) کاراشونو گذاشتند توی تلگرام که مثلن نظر بدیم
یکی اومد نقدشون کرد. شوکه شدند و دست به یکی کردند که بنده خدا رو سر یه اجراش به باد نقد بگیرند. بنده خدا رو تا مرز انکیزاسیون بردندش.
مگه داریم؟
مگه میشه؟
پس کو اون شعارتون که می گفتید لطفن مرا جراحی کنید؟؟؟؟؟!!!
بعدن گفتند ما شوخی کردیم
مگه ما با کسی شوخی داریم؟

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۵۲
سر دبیر


امروز داشتم توی اتوبوس کتاب می خوندم

و یه اتفاق جالبی که افتاده بود این بود که مردم با من با مهربونی برخورد می کردند

دیگه خبری نبود از اون نشانه های "روستای توسعه یافته" که استادم نقل می کردند

این نشون میده که کتاب برا فرد احترام میاره


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۲۳
سر دبیر

از زمانی که یادم میاد هر زمان رفتم سیر مطالعاتی رو شروع کنم افسردگی می گرفتم

به محض این که یکم از کتاب خوانی میخوام لذت ببرم همون خوندن کتاب میشه باعث افسردگیم

این خیلی زشته

دوستان مشکل از منه به کتاب خوانیتون ادامه بدید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۳۴
سر دبیر

توی کتابی که می خوندم "درباره دموکراسی" نوشته بود آزادی به معنای بی بندوباری نیست چرا که اون خودش نوعی بردگیه و در اسارت نفس اماره بودن

بلکه آزادی همون چیزیه که بنده ی الله بودن تعبیر میشه و متصل شدن انسان به یک وجود و منبع بی نهایت

آخی چقد پس افرادی که اینطور فک می کنند که اگه آزادی در رفتار داشته باشند آزادند و حریت رو در اون می دونند چقد اشتباه می کنند


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۲۵
سر دبیر

استاد مربوطه (م. ش) کتاب "درباره دموکراسی" رو تموم کردم

:)

حرکت بعدی رو انشالله می زنیم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۳۸
سر دبیر

دیشب توی اتوبوس داشتم کتاب "درباره دموکراسی" رو می خوندم

بعد از سالیانی ما تصمیم گرفتیم کتابی هدفمند بخونیم هیچی از یه طرف یه بچه اتوبوسو گذاشته بود روی سرش

از یه طرف خانوما با هم صحبت می کردند

از یه طرف اتوبوس ترمزهای بدی می گرفت

از همه مهم تر خستگی ناشی از اون روز کشش مغزی نزاشته بود

یادمون باشه که اگر کتابی که محتوای قابل تامل تری داشته باشد رو یه جای شلوغ بخونی میشه:

کتاب بی محل...

بر وزن خروس بی محل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۳۷
سر دبیر


یه دوستی دارم توی کرمانه به نام سرکار خانم ح. ذ ... عاشقشم. توی این نابسامانی های ساخت فیلم، خیلی کمک حالم بود...

به قدری به ایشون ارادت دارم که نگو و نپرس

انشالله خدا شهیدش کنه...

این بهترین دعایی هست که میتونم در حقش داشته باشم...

ح. ذ عزیز.... آی لاو یو...

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۳۰
سر دبیر