امروز رفتیم یه استدیوی دیگه، یعنی استدیوی خودمون نبودیم... مجری اون برنامه از مجری های بنام هست....
فقط دو ساعت، اهالی استدیو از خنده زمین گاز میزدند...
بهترین ضبطی بود که توی عمرم داشتم....
:)
امروز رفتیم یه استدیوی دیگه، یعنی استدیوی خودمون نبودیم... مجری اون برنامه از مجری های بنام هست....
فقط دو ساعت، اهالی استدیو از خنده زمین گاز میزدند...
بهترین ضبطی بود که توی عمرم داشتم....
:)
میدونم بده و آموزنده هم نیست ولی از وقتی دیدم که طرف نماز نمیخونه یه جورایی نمازم واسم لذت بخش تر شده. این نمیدونم خوبه یا بد.... یعنی حتمن باید یه بی نماز رو ببینم که من خوب بشم؟
یک مناظره با یه نفر دارم ... خیلی ذهنم رو مشغول کرده بود... امروز داشتم یه کتاب متفاوت از شهید آوینی می خوندم که دیدم دقیقن سوالات اون فرد رو توی کتاب شهید آوینی پاسخ دادند... هیچ چیزی اون موقع این اندازه منو خوشحال نمیکرد...
این روزا بیشتر پی میبرم که اگر دو تا در بسته شد واسم... اما درهایی گشوده شد که تصورشم واسم غیرممکن بود...
ای کاش همیشه این حکمت پنداری رو در وجودم خودم داشته باشم...
بهش گفتم این فایل رو هر زمان گوش میدم آرامش میده در مورد یه شهید بود...
بهش گفتم وقتی داشتید اینو درست می کردید حس و حال خاصی داشتید؟
گفت به منم آرامش میده... راستش وقتی خواستیم درست کنیم این فایل رو به خود شهید متوسل شدیم...
گفتم: گفتم یه چیزی هست
یاد شهید آوینی افتادم که میگفتند (نقل به مضمون) هنرمند اگر خودسازی نداشته باشه و دم از معنویت توی کارش بزنه، اون چیزی که باید، رخ نمیده...
و به قول امام راحل عزیزمون، که هر اصلاحی نقطه ی آغازش خودش انسان است...چراغی را که هنرمند در درون خود نیافروزد فروغی برای روشن شدن راه دیگران و حرارتی برای گرم شدن دیگران ندارد.
آقای دکتر میگفت: خارجیه اومده همایش، گفته شماها چطونه؟
آفتاب به این خوبی دارید بعد پرده می کشید و برق روشن می کنید؟
ما اگر این آفتاب شما رو میداشتیم عمرن اگر برق روشن کنیم